تنهایی
گفتم: تنهایی چیست؟ گفت: تنهایی مسافری است گمشده در مسیری بی انتها، در جستجوی نگاهی دیرآشنا مریم حسینی
بهترین خویش
زندگیاش را سپری میکرد زیر نگاههای پرقضاوت دیگران در جمعی آشنای دور چه میدانستند که برای امروزش چه دیروزهایی را از سر گذرانده است آنها نمیدانستند، اما پر از
سفری بی مقصد
نگاهی در آینه جا مانده بود اندوختهای پر از تنهایی جامهدانی پر از هیچ راهی سفری بیمقصد فردایی پر از پرسش آیندهای در پس تاریکی بیمکان بیتعلق هجرت را
ایران
🌱🌱🌱🌱 وارد شرکت شدم، دوشنبههای اینجا برایم صبح شنبههای کسالت بار دوران مدرسه را تداعی میکند، حس و حالی برای کارکردن نداشتم «صبح بخیر » صدای پرانرژی کارلو از پشت
معرفی کتاب ملکوت به قلم بهرام صادقی
ملکوت به قلم بهرام صادقی وقتی برای اولین بار عنوان کتاب ملکوت را شنیدم، هم برایم جذاب بود و هم برایم ناشناخته در سفری که به
ویرانه
خندیدم و میدانستم خندیدی و ندانستی تو نمیدانستی و نگاه من ظرفی پر از آگاهی کاش اما، این طریق معرفت ویرانهای در من شود بیحرف و سخن مریم حسینی
آرشیو نوشتهها
دستهها
- آموزش نویسندگی (۸)
- ترجمه کتاب (۳۰)
- حرف هایی با دخترم (۳)
- درباره من (۱)
- روش یادگیری زبان انگلیسی (۵)
- کتابخانه ی من (۶)
- مفاخر ماندگار (۱)
- مقالات (۱۷)
- نوشته های من (۷۹)
- داستانک (۱۳)
- شعر و واژه (۲۸)
- طنز (۴)
- فرهنگ نامه (۱)
- یادداشت روزانه (۷)
آخرین دیدگاهها