🌱🌱🌱🌱
وارد شرکت شدم، دوشنبههای اینجا برایم صبح شنبههای کسالت بار دوران مدرسه را تداعی میکند، حس و حالی برای کارکردن نداشتم
«صبح بخیر »
صدای پرانرژی کارلو از پشت سرم نشان از روزی پرکار برایم داشت
صبح بخیری گفتم و به اتاقم رفتم
لهجه سوییسی کارلو که هیچ شباهتی به زبان آلمانی نداشت برای همه کارکنان آزاردهنده بود، اما من ازتلاش کارلو برای شفاف و گویا صحبت کردن لذت میبردم
انرژی خارقالعاده کارلو با آن خندههای بیقیدش هر مخاطبی را بیاختیار به خنده وادار میکرد
به اتاق کارم رفتم و مشغول به کار شدم ، متوجه گذر زمان نشدم، این روزها زمان برایم به سرعت میگذرد ،وقت ناهار شده بود. دست از کار کشیدم تا کمی ذهنم را به آرامش دعوت کنم
بعد از حرف زدن با دخترم به آشپزخانه رفتم، در یخچال را بازکردم و بطری آب را بیرون آوردم.
«پرواز دیشب از سوییس جالب نبود»صدای کارلو بود که با وکلای شرکت وارد آشپزخانه می شدند
بعید بود ، پروازهای سوییس همیشه جز بهترینها هستند
با تعجب گفتم :« چرا؟»
کارلو با بیحالی گفت:« تعطیلی مدارس در زوریخ شروع شده و کل هواپیما پر از بچهها بود، من هم خیلی خسته بودم»
خندیدم و گفتم فکر کنم نیاز به مرخصی داری
پرسید: تو کی سفر میری؟
گفتم تا سپتامبر مرخصی ندارم ، چون ماه می سه هفته ایران بودم
چشمان کارلو با تعجب هر لحظه دچار تغییرات میشد
با صدای بلندی که گوشهایم را آزار میداد گفت:« چی؟ ایران؟ تو ایرانی هستی؟»
خندیدم گفتم « آره چطور مگه؟»
با هیجانی که تنها ویژه خودش بود، در حالی که تکههای پیتزا را با دستانش جدا میکرد گفت :
«من پنج سال پیش با همسرم برای سه هفته به ایران سفر کردیم»
با خودم فکر کردم، الان دوباره بحث به سختی قوانین ایران برای توریستها کشیده میشه
اما درست برخلاف انتظارم بود
کارلو تعریف کرد:
ایران یکی از بینظیرترین سفرهایی بود که در زندگیام انجام دادم
این کشور و مردمش فوقالعاده بودند
چقدر صریح و شفاف نام مکانها را به خاطر داشت
جاده چالوس
یزد
کاشان
شیراز
اصفهان
و من شادمان بودم خوشحال از اینکه چه تصویر زیبایی در ذهنش از ایرانم نقش بسته است
کارلو با ذوق ادامه داد:
شما همه نوع طبیعت در ایران دارید ، چطور چنین چیزی امکان داره
جاده چالوس درست مثل رویا بود ، چقدر دوست دارم یکبار دیگر به آنجا سفر کنم
در بین نگاههای متعجب همکاران ادامه داد:
مردم ایران فرهنگ فوقالعادهای دارند و در مقایسه با کشورهای عربی، ایرانیان بسیار باهوش هستند. کیفیت زندگی برایشان اهمیت بسزایی دارد و برای رسیدن به آن تلاش میکنند اما ضعف آگاهی به زبانانگلیسی در آنجا کاملا مشخص است .
با صدای نسبتا بلندی گفت:
از این شانسی که دارید استفاده کنید و حتما یک سفر چند روزه هم شده با مریم به ایران داشته باشید
این کشور درست مثل بهشت میماند، پر از زندگی و شور و هیجان
با خوشحالی گفتم:
«ممنونم ازت کارلو ، حس خوبی دارم وقتی کسی در مورد ایران اینقدر با هیجان حرف میزنه»
واژههای من باز هم ناپدید شده بودند ، بغض راه گلویم را بسته بود، نمیدانستم خوشحال باشم و یاافسوس بخورم سعی کردم، منظورم را شفاف بیان کنم و ادامه دادم:
«نمیدونم شاید برای شما قابل درک نباشه، اما در بین این همه اخبار منفی و تصویر سیاهی که از ایران ساختهاند ، شنیدن حرفهای تو به من آرامش عجیبی میدهد، مردم ایران با تمام سختیها اما پر از زندگیهستند و از کمترین امکانات برای بهتر زندگی کردن استفاده میکنند ، خوشحالم که خاطره خوبی داری
با خندههای همیشگیاش گفت :
« اشتباه نکن ! خوب نه فوقالعاده، چون ما تور کشورهای عربی و ایران گذاشتیم اما ایران همه ما را با زیباییها وفضای گرمش شگفت زده کرد.
کارلو رفت اما من مدام با خویش زمزمه میکردم که شاید باید قدری نگاههایمان را تغییر دهیم
مریم حسینی
6 پاسخ
عالی بود و با خوندنش انگار خودمم هم اونجا بودم و چشمانم قلبی شد مریم عزیزم😍😍😍 قلمت نویسا
سپاس نداجانم 😘❤️🙏خوشحالم که دوست داشتی دوستم😘❤️🙏💕💕
تو کل تایم خوندنش اشک تو چشمام بود 🥺
پس موضوعو به خوبی تونستم برسونم ممنونم عزیزجانم😘❤️🙏
بسیار زیبا بود 💕 موفق باشید
احساسات به خوبی قابل درک بود 💕
سپاس از وقتی که گذاشتی عزیزم😘💕🙏