معرفی کتاب ملکوت به قلم بهرام صادقی

 

 

ملکوت به قلم بهرام صادقی

 

وقتی برای اولین بار عنوان کتاب ملکوت را شنیدم، هم برایم جذاب بود و هم برایم ناشناخته

در سفری که به ایران داشتم در لیست کتاب هایی که باید از تهران خریداری می کردم نام ملکوت به عنوان اولین کتاب در بالای صفحه خوش می درخشید.

شناختی از نویسنده کتاب نداشتم و سعی کردم بیشتر با او آشنا شوم.

بهرام صادقی

در معرفی و شناخت شاعران نویسندگان،تمرکز بیشتر من بر آثار و سبک مورد استفاده این عزیزان است و نگاهی گذرا به به زندگی خصوصی این عزیزان فرهیخته دارم،امیدوارم شما عزیزان همراه هم با من هم نظر باشید

 

بهرام صادقی از نویسندگان نامدار ایرانی به شمار می‌رفت که با داستان‌های کوتاهِ مجموعهٔ سنگر و قمقمه‌های خالی و داستان نیمه‌بلند ملکوت به‌ شهرت رسید و تاثیری غیرقابل انکار بر ادبیات ایران گذاشت

از دوران کودکی با شعر همراه بود و بعدها به داستان نویسی هم روی آورد.بد نیست در اینجا  به دو تا از گفته های آقای صادقی  اشاره ای کرده باشم:

 

صادقی در گفت وگویی می‌گوید:

از ۶ سالگی و پیش‌تر از آن‌که قصه بنویسم، شعر می‌گفتم. هم‌کاری من با مطبوعات هم ابتدا توسط فرستادن شعر برای آن‌ها با نام مستعار آغاز شد و بعدها شروع به نوشتن داستان کردم .

همچنین توانایی‌اش در خلق متون آمیخته با طنز تلخ او را سرآمد داستان‌نویسان عصر خود کرد و برای وی امکان حضور در مجلات به نامی چون سخن، صدف و فردوسی به‌همراه آورد.

 

بهرام صادقی کسی نیست  که بتوان کار های ادبی او را به راحتی بررسی کرد .

اما همین نکته بس که بهرام صادقی ، نویسنده ای صاحب ایده ، ماندگار با قلمی شیوا و پر عمق بود . انسانی بسیار احساساتی و دغدغه مند بود .

 

شعرشناسی بهرام صادقی

شعرهای او به سبک و سیاق نیمایی بودند اما وی با شعر کلاسیک هم آشنایی کامل داشت و اوزان عروضی را خوب می‌شناخت.

با این حال قالب شعری نیمایی را انتخاب کرد. همچنین او از دروان نوجوانی به ادبیات پلیسی علاقه مند بود و با تسلطی که به زبان انگلیسی داشت، داستان‌های جنایی و پلیسی و به ویژه آثار آگاتا کریستی و ژرژ سیمون را به زبان اصلی می‌خواند.

صادقی درباره این علاقه گفته بود:

ا«داستان‌های پلیسی، خالص داستانند یعنی نه جنبه‌ای اجتماعی می‌خواهند به آثارشان بدهند و نه می‌خواهند استفاده سیاسی بکنند و نه قصد استفاده هنری از آن را دارند و نه درصدد خوب کردن اخلاق مردمند.

هیچ نوع استفاده غیرداستانی از آنها نمی‌شود. پس صرف داستانند. البته سرگرمی المانی است که حتما باید در داستان پلیسی باشد. اگر نویسنده‌ای بتواند داستان خود را به این خلوص و یکپارچگی داستان‌های پلیسی برساند، کار بسیار خوبی کرده است.

 

برداشت من از کتاب ملکوت

پراشتباه است که به کتاب ملکوت نگاهی سطحی داشته باشیم. کتاب ملکوت به نظر من کتابی فلسفی است که نویسنده در این کتاب با شخصیت هایی که به مخاطب معرفی می کند،نگاه پخته و فلسفی خویش را برای ما بازگو می کند.

کتاب با جمله ای آغاز می شود که ناخودآگاه مخاطب را به پایان رسانیدن خوانش کتاب، بیشتر ترغیب می کند :

در ساعت یازده شب چهارشنبه ی آن هفته جن در آقای «مودت» حلول کرد.

 

کتاب از شش فصل تشکیل شده است که نویسنده در آغاز هر فصل با جملاتی از انجیل و قرآن مخاطب را با خویش همراه می کند.

آقای دکتر حاتم که موضوع داستان حول او می چرخد ، روحی شیطانی دارد که بعد از فوت مادرش او را وادار به از بین بردن انسان های احمق می کند.

انسان هایی که از مرگ می هراسند و از او درخواست دارند که از طریق دارو و علمی که به آن آگاهی دارد، طول عمر آنها را افزایش دهد.

دکتر حاتم اما با انسان هایی که از او چنین درخواستی نداشتند کاری نداشت تا اینکه بیماری به نام م.ل که از قضا عادتی دیرینه به نوشتن روزانه داشت تمام معادلات ذهنی دکتر حاتم را بر هم زد .

م.ل هیچ هراسی از مرگ نداشت و خود با از بین بردن اعضای بدنش به استقبال مرگ میرفت و این از نظر دکتر حاتم یعنی پذیرش، چیزی که برخلاف میلش بود.

از طرفی م.ل خدمتکاری داشت که همیشه همراهش بود. م.ل زبان شکو خدمتکار بینوایش را بریده بود تا نتواند کارهای شیطانی اربابش را جایی بازگو کند.

داستان پر است ازیاس و ناامیدی و نافهمی از هدف اصلی زندگی است و همین عدم درک اتفاقات داستان را رقم می زند.

از نظر من م.ل در واقع خود نویسنده است که با تمام سختی های از سرگذشته، عزم خویش را جزم می کند تا رستاخیز درونی خود را بر پا دارد.

و دکتر حاتم، شخصیت اصلی دیگر داستان که منشا یاس و شکست و پر از سیاهی است مقابل نویسنده قرار میگیرد و در نهایت رستاخیز روح نویسنده به سرانجام نمی رسد.

موضوع نامتداول داستان و قلم زیبای بهرام صادقی مجموعه ای ۱۲۵ صفحه ای جذابی را به نگاه مخاطب تقدیم میکند.

 

 

از دیگر آثار بهرامک صادقی می توان به مجموعه داستان های کوتاه او مثل عافیت،سراسر حادثه و با کمال تاسف اشاره کرد.

رمان کوتاه ملکوت و مجموعه داستان سنگر و قمقمه های خالی از مهم ترین کارهای این نویسنده برجسته ایرانی هستند.

 

مریم حسینی

 

 

 

 

 

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *