میخواهم از مریم بنویسم. مریمی که یک موجود فضایی نایاب است. اندامی درشت دارد و روی آن، مغز به ظاهر متفکرش سوار است. گاهی یک بانوی فربه بامزه گوگولی است و هر ده سال یک بار هم پیش میآید که روی فرم باشد.
وقتی به او نگاه میکنی اولین چیزی که دلبری میکند، موهای بلند و بازیگوشش است که همواره از زیر چارقد، چشمان بیننده را به یک فنجان تعجب از زیبایی دعوت میکند. از آنجایی که در بیشتر اوقات زیر فرم است، وقتی او را میبینی، گویی اسبی فربه با دم سیاه و پرمویی را دیدهای که برای نگه داشتن آن همه مو، بدجور به زحمت افتاده است. خدا میداند چه مشکلات عدیده را برای رسیدگی به آن همه مو تحمل میکند.
گفته شده است یا کاملا فارغ از خود است و در آسمانها سیرمیکند یا در اعماق درونی خودش فرو میرود، به طوری که موقع بیرون آمدن از آن راه را گم میکند
به ظاهرش میخورد دست و پا چلفتی باشد، ولی امان از روزی که بر چیزی کلید کند؛ زمین و زمان جلودارش نیست و تا گندش را در نیاورد، ول نمیکند.
این موجود فضایی از بس که نیشش باز است، به علی بیغم شهرت دارد. در هر جمعی قرار بگیرد انگار آنجا بمب خنده کار گذاشتهاند و با کوچکترین چیز خندهداری، بمب منفجر میشود و در اکثر اوقات این انفجارها، صدای گوش خراشی هم دارد. بر خلاف زمینیان که رنگ رخساره خبر میدهد از سر درونشان، در درون این موجود فضایی خوشحال و خندان، دختربچهای که عروسک خود را گم کردهاست نشسته و دم به دقیقه گریه و زاری میکند.
گفتنی است دماغ گوشتآلود و لبهای مانند نان تافتونیاش، ارثیه پدری است. از این تقسیم ارث مشخص است که پدرش او را بیشتر و ویژهتر از سایر فرزندانش دوست داشتهاست.
نگاه غضبناکش در مواقعی که عصبانی است، رستم را هم زهره ترک میکند.
بهتر است پا روی دم این موجود نگذاریم. نعرههای شیرگونهاش برق از سر آدم میپراند و هرجایی که نیاز باشد درست مثل گربهای درنده چنگ میاندازد. در کل دوری از او بسیار سفارش شدهاست.
مریم حسینی
2 پاسخ
🌹🌹
ممنونم سارا جانم