کتاب چهار اثر به قلم فلورانس اسکاول شین

تا زمانی که اندیشه ی آزادی نداشته باشیم
رهایی پدیدار نمی شود
ذهن حکم کننده مسائل واتفاق های زندگی ماست 
برای رسیدن به نقطه ای که باید باشیم
ذهن خویش را از باورهای قدیمی
ترس ها
و واهمه ها رها کنیم

 

شرحی بر کتاب جهار اثر به قلم فلورانس اسکاول شین و ترجمه ی زیبای گیتی خوشدل

خوانش کتاب بدون تاثیرپذیری همانند ذهنی است پر از واژه های نامفهوم، بنابراین برای وقت گذراندن و نمایش های ظاهری بهتر است فعالیت دیگری را انتخاب کنیم.

معرفی نویسنده:

فلورانس اسکاول شین (سپتامبر ۱۸۱۷ اکتبر ۱۹۴۰) نویسنده ی زن آمریکایی بود که در روایت و تصویرگری بسیار هنرمند بود. در اواسط دوران زندگیش به فرقه ی تفکر نو پیوست که نتیجه ی آن به وجود آمدن تاثیرات عمیقی در تفکرات او بود؛ به شکلی که او مبلغ و سخنگوی این فرقه شد.
اسکاول شین همچنین کتاب های زیادی نوشت و در اجتماعات سخنرانی های بسیاری کرد. او، زمانی هم در نیویورک به تدریس الهیات مشغول بود. تلاش او تبلیغ تفکرات فرقه ی تفکر نو بود که نامش را بر سر زبان ها انداخت و کتاب هایش به ویژه همین کتاب، پس از مرگش بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

معرفی کتاب:

نویسنده در این کتاب مارا با دنیایی از تفکری نو آشنا می کند،فلورانس ما را به دنیای قدرت واژه ها و کلمات ما میبرد.
واژه هایی که هر روزه از آنها برای مکالمه و گفتگوهای فردی استفاده می کنیم، قادر به تغییر مسیر زندگی ما هستند

از نگاه فلورانس کلمات ما بر ذهن نیمه هشیار ما می نشینند و تصویر این کلمات در ذهن ما تا حدی پررنگ و همیشگی می شود که رنگ حقیقت به خویش می گیرند.

نویسنده در این کتاب هنر زیبای روایتی قلم خود را به عرصه نمایش می گذارد و در پی آن تاثیر بسزایی بر ذهن و باورهای پوسیده و قدیمی مخاطب خود بر جای می گذارد.

در فصل های بعدی ما را با شهود درونی آشنا می کند،شهود این نیروی اعجاب انگیزی که در ذهن و روح همه ما ته نشین شده است و در بستری از غفلت به خواب رفته است.

این کتاب در واقع در مسیر تحول و دگرگونی کسانی نقش دارد که در جستجوی رهنمودی برای زیستنی شادتر و مفیدتر هستند.
افکار و اندیشه های منفی،

واژه هایی با بار منفی

ترس های پنهان و نشدن های ذهن نیمه هشیار آدمی

از نظر نویسنده تنها موانع زشت و زمخت زندگی ما هستند

نگاه من:
یکی از تفاوت های اصلی و بارز این کتاب با کتاب هایی که در زمینه توسعه فردی و انگیزشی خوانده ام،استفاده مستقیم فلورانس از کلمات و گفته های کتاب مقدس و برداشت ذهن نویسنده از پیام این کتاب بود.

برای من جای بسی تعجب بود در دنیایی که همه از مذهب و دین در فرار و گریز هستند، چطور نویسنده ای با این تفکر و نوع نگاه رهایی بخش میلیون ها انسان در سراسر دنیا شده است.
و چطور این کتاب در ایران به چاپ شصتم هم رسیده است، اما بعد از خواندن این کتاب و کاربرد آن در زندگی شخصی خودم شگفت زده شدم
همه ما شکرگذاری و عبارات تاکیدی را در یادداشت ها و خلوت های روزانه خویش انجام می دهیم اما نویسنده در این کتاب مرا با کیفیت و چگونگی بیان و نوشتن این عبارات و واژه ها از مسیری که کمتر به آن توجه می شود، آشنا کرد

در بخش جداگانه ای در وبسایتم به بررسی شهود درونی و تاثیر آن بر ذهن و زندگی انسان خواهم پرداخت

در اینجا با چند جمله از این کتاب همراه می شویم:

• آدم عادی پیوسته در حال نفرت و مقاومت و ندامت است.از هرکس که می شناسد و نمی شناسد نفرت به دل دارد. از صبح تا شام با همه چیز می ستیزد. از هر چه که به انجام رسانده و از هرچه که به انجام نرسانده پشیمان است؛ و دوستان خود را به ستوه می آورد. زیرا که در اکنون اعجاب انگیز زندگی نمی کند. در نتیجه همه فرصت های بازی زندگی را مفت می بازد.
• هیچ کس جز خود آدمی چیزی به خود نمی دهد و هیچ کس جز خود آدمی چیزی را از خود دریغ نمی دارد.
• آدمی همواره در برون همان را درو می کند که در عالم اندیشه خود کاشته است.

 

مریم حسینی

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *